نی نی تاتی !
سلام گل دخترم یه ساعته آپم گفتم چیزی برا نوشتن ندارم اومدم خاموش کنم یادم اومد چه چیزی هم دارم برا گفتن بعله ماشالله هزار ماشالله دیگه راه افتادی مامانی دیشب داشتم فیلم میدیدم باهم بازی هم میکردیم همیشه برا تمرین میذارم بایستی و بهت میگم ماشالله ماشالله دیگه فکر میکنی هر وقت من بگم ماشالله ماشالله باید بایستی دیشب داشتیم همین بازی ایستادن رو انجام میدادیم که یکم فاصله ام رو ازت بیشتر کردم قبلا یه قدم رفته بودی ولی خودت رو پرت میکردی دیشب یهو دیدم سه چهار قدم به صورت دویدن آمدی و پریدی تو بغلم اینقدر ذوق کرده بودی و من ذوق کردم که یه عالمه با هم خندیدیم و بعد تعداد قدم ها رو به تقریبا ده قدم رسوندیم و زنگ زدیم به بابا و گفتیم ...