سلام عروسک مامانی قربونت برم الان رفتید پیش عمه و من دلم براتون تنگ شده گفتم تا بالایید بیام وبتون براتون بنویسم تو دلتنگی حرفا عاشقانه تره و حس واقعی آدم بیشتر خودشو نشون میده قربونت برم چند روز پیش بابایی ما رو برد بازار کلی برامون خرید کرد و شما و آبجی دیگه کیلویی باید بگم براتون لباس خریدیم کلی لباس زمستونی و ساپورت و لباس مهمونی برای عید غدیر آخه من سیدم و عید غدیر از صبح میریم خونه آقاجون اینا و کلی مهمون میاد برامون و به قول خودت باید شیک و پیک باشی بعدا عکساشون رو برات میذارم خلاصه کلی بهت خوش گذشت و کلی خرید کردی و گل سر و جوارهاتات هم خریدی و ما رو کشتی تا لحظه آخر دمپایی رو فرشی من و بابایی حرفی نداشتیم برات بخریم اما بازم صورتی...