نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

کارهای جدید دخملی !

سلام دخمل موطلایی مامانی قربونت بشم الهی دیشبب خوب نخابیدی الان لالایی خوب بخوابی نانازم امروز یازده ماه و شانزده روزه شدی یعنی 14 روز تا یکسالگی               کارهای جدید خانم خانما   * اول از همه اینکه یادگرفتی چراغ رو خاموش و روشن می کنی صبحا که بیدار میشی با انگشت ناز کوچولوت مهتابی بالای سرت رو نشون میدی و بعد پیریز برق رو قربونت برم الهی بعد باهم روشنش میکنیم شبا هم با هم مهتابی رو خاموش میکنیم و کلی ذوق میکنی   دیروز تو بغلم بودی و من چراغ آشپزخونه رو خودم خاموش کردم کلی ناراحت شدی منم گذاشتم شما یه بار خاموش روشنش کنی و کلی ذوق کردی نف...
26 مرداد 1390

راه رفتن در یازده ماه و یازده روزگی

سلام جیگرم مامانی قربونت برم الهی دیگه داری برا خودت خانمی میشی ها می دونی 3 هفته پیش بود تقریبا یاد گرفتی قدم برداری و یه فقاصله حدود ده قدمی رو به صورت دویدن میرفتی بعد دیگه کم تر به قول معروف هر وقت عشقت می کشید و کلی تشویقت می کردیم یکم می رفتی   دیروز دیگه شما خود به خود به جای چهار دست و پا رفتن با پاهای کوچولوت راه میری قربونت برم ده بار راه میری و دو بار چهار دست و پا دیگه دور تا دور خونه تو آشپزخونه همه جا رو راه میری طلا خانم   مبارکت باشه راه رفتنت انشالله همیشه سالم باشی و خوشحال و خوشبخت        ...
22 مرداد 1390

مامان قربون انگشت کوچولوت بره الهییییییییییییییی !

  سلام گل دخترم قربونت بشم الهی از سه روز پیش همزمان با تمام شدن یازده ماهگیت یاد گرفتی با انگشت کوچولوت اشاره کنی الهی فدای انگشت نازنت بشم مامانی اول یکم سر انگشتت رو به پایین بود و حالا بهتر به سمت اشیا اشاره میکنی قربونت بشم جگر مامانی   ...
15 مرداد 1390

فووووووووووووووووووووت!

  سلام طلا خانم الان نشستی تو بغلم و داری کشمش می خوری نوش جونت عزیزم دیروز داشتم برات سوپ درست میکردم  اومدی پیشم بهت هویج دادم تو هم ذوق کردی و چون دیده بودی من برات غذاتو فوت میکنم شروع کردی هویج رو فوت کردن که مامانی کلی ذوق کرد و شما هم  دوباره تکرار کردی و به من  میخندیدی قربونت برم !   ...
15 مرداد 1390

اولین سالگرد ازدواج و ماه رمضان با حضور یه فرشته کوچولو !

  دیروز 9 مرداد سالگرد ازدواج من و بابایی بود اولین سالی بود که تو باهامون بودی با هم دیروز رفتیم برا بابای کادو بخریم براش یه اسپره خریدیم و بعدش اومدیم کاغذ کادو بخریم شما یه کاغذ کادو برق برقی رو برداشتی و منم به نظرت احترام گذاشتم و اونو خریدم حالا هم رفته تو سبد اسباب بازیهات قربونت بشم امروزم اولین ماه رمضون با تو رو تجربه میکنم واقعا بودنت خیلی خوبه و لذت زندگی رو چند برابر کرده همیشه سالم و خوشبخت و شاد باشی مامانی     ...
10 مرداد 1390

یازده ماهه تو رو دارم !

سلام عسلم قربونت برم امروز یازده ماه شدی نفسم دیگه کم کم داریم به یکسالگیت نزدیک میشیم قربونت بشم الهی امروز بردمت بهداشت وزنت 7 کیلو  600 بود قدت 71 دور سرتم 44 همه چیزت خوب بود فقط 100 گرم وزنت کم داشت فدات بشم البته نسبت به رشد ما های دیگت وگرنه نسبت به وزن تولدت 1و نیم کیلو کم داری ولی خدا رو شکر که سالمی دخملم مانکنه فدات بشم روی ترازو بازیت گرفته بود و با خانم پرستار حرف میزدی ولی دوست نداشتی قدت رو بگیرن و غرغر میکردی منو سفت چسبیده بودی برا 12 شهریور برات نوبت واکسن 1 سالگی زدم گفتم دیرتر باشه بعد تولدت انشالله الانم لالا کردی قربونت برم   کار جدیدی که یاد گرفتی همین جوری که تو اتاق جلو چشممی میگم نازنین زهرای...
10 مرداد 1390

کارهای جدید دخملی !

    سلام مامانی قربونت بشم  چندتا کار جدید یاد گرفتی که گفتم برات بنویسم قربونت بشم الهی ماشالله به تو ناز دختر جیگملی وقتی بهت یه چیزی رو تذکر میدم یا مثلا یه ذره دعوات میکنم کف دستت رو باز میکنی و میاری رو سینت با لا پایین میکنی و حرف حساب میزنی دعوام میکنی یه قیافه حق به جانبی هم میگیری که بیا و ببین قربونت بشم همش میگی آآآآ دیگه اینکه میگم دست بده یالله یالله کن قربونت برم دست میدی بهمون ماشالله بعد دستت رو میشناسی میگم دست نازنین زهرا کو دستت رو میذاری تو دستم وقتی میگم لی لی حوضک دستت رو باز میکنی وقتی می خواهی شیر بخوری از خوشحالی تند تند هه هه هه میگی از هر سوراخی میتونی رد بشی و...
5 مرداد 1390