نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

روز کم شانسی ما

  سلام دختر مامانی عزیز دلم این چندر روز حسابی سرم شلوغ بود و شما از سر دندون در آوردنت حسابی غرغر کردی و نذاشتی مامان به هیچ کاری درست و حسابی برسه مامانی اون روز که رفتیم عروسی از صبح بد شانسی آوردیم اول شما دستت رو کردی تو کاسه فرنی و دستت کمی سوخت بعد گردنبند منو پاره کردی غروبم گوشوارم رو شکستی بعد موقع رفتن به عروسی رفتیم دنبال مامان جون اینا که ماشین خورد به تیر چراغ برق و بابایی 30 هزار تومن فرداش پیاده شد و خرج ماشین کرد بعد موقع پیاده شدن گوشه چشم مامان دوبار محکم خورد به تیزی و در ماشین و چشمم زخم شد و فرداش هم دیدم گوشه انگشت کوچولوت زخم شده و خلاصه روز بدی بود و عروسی هم بد نبود شما کلی نی نای نی نای کردی و دس دسی ...
15 تير 1390

امروز هم گذشت ...

  سلام دوباره به فرشته مامان گل مامانی امروز بعد از ظهر با هم رفتیم خونه مامان جون و یکم نشستیم و شما سوپ و گیلاس خوردی بعد دایی رفت بستنی خرید و خوردی بعد رفتیم بازار شما خیلی ماه بودی تو تاکسی جا نبود من جلو نشستم و شما هی دست آقای راننده رو میگرفتی و بازی میکردی بعد رفتیم بازار و شما با هیجان بیرون رو نگاه میکردی و داشتی تعجب میکردی منم میخواستم برات به بخرم اما سختم بود تو خیابون بهت بدم بخوری ایشالله بزرگ شدی برات میخرم مامان قربونت بشه برات قطره آهن خارجی گرفتم همونی که مامان باران جون گفته بودن اسمش ایر ویت بود  ولی یه قطره اش ریخت رو لباست و سیاه شد خدا کنه دندونهات رو سیاه نکنه آخه نگذاشتی دهنت رو بشورم ...
7 تير 1390

جوجه کوچولو گردش کنان اومد و اومد تا که رسید به حسنی

  مامانی قربونت بره سلام دختر یکی یکدونه مادر آخه چرا اینقدر کلاس میذاری مامانی نه تو خواب پیپی میکنی نه تحمل داری پوشکت یه کمی پیپی ای بشه هنوز کامل کارتو نکردی میگی عوضت کنم الانم که از صبح زود غرغر کردی تا پیپی کردی تو خواب و بیداری عوضت کردم حالا هی از خواب بیدار میشی غر میزنی به من دوباره میخوابی مامان قربونت بشه نفسم دیروز بعد از ظهر دوتایی با هم لالا کردیم از 2 تا 4:15 دقیقه بعد شما یکم با نی نی هات بازی کردی و بعد اومدی تو صندلیت نشستی تا مامی گوشت پاک کنه بعد بهت گفتم نازنین زهرا بیا بریم لباسهامون رو عوض کنیم بریم ددر پیش خاله و دایی شما هم تند تند رفتی سراغ کمدت و کفشهاتو  آوردی مثل کلاه میخواستی سرت ...
6 تير 1390