جوجه کوچولو گردش کنان اومد و اومد تا که رسید به حسنی
مامانی قربونت بره سلام دختر یکی یکدونه مادر آخه چرا اینقدر کلاس میذاری مامانی نه تو خواب پیپی میکنی نه تحمل داری پوشکت یه کمی پیپی ای بشه هنوز کامل کارتو نکردی میگی عوضت کنم الانم که از صبح زود غرغر کردی تا پیپی کردی تو خواب و بیداری عوضت کردم حالا هی از خواب بیدار میشی غر میزنی به من دوباره میخوابی مامان قربونت بشه نفسم
دیروز بعد از ظهر دوتایی با هم لالا کردیم از 2 تا 4:15 دقیقه بعد شما یکم با نی نی هات بازی کردی و بعد اومدی تو صندلیت نشستی
تا مامی گوشت پاک کنه بعد بهت گفتم نازنین زهرا بیا بریم لباسهامون رو عوض کنیم بریم ددر پیش خاله و دایی شما هم تند تند رفتی سراغ کمدت و کفشهاتو آوردی مثل کلاه میخواستی سرت کنی امامن قربونت بره الهههههههههههی بعد رفتیم اونجا دایی و خاله باهات بازی کردن و برات کیم خریدن نوش جان کردی بعد رفتیم پیش توتو های دایی و خاله تو پشت بوم و شما توتوهارو دیدی بعدش آقاجون لباس پوشید بره ددر گریه کردی باهاش بری بعد رفتید تو حیاط که آقاجون یه سوسک دید میخواست بکشه شما رو داد به من و دنبال سوسکه کرد شما همین جوری که به آقاجون نگاه میکردی یهو زدی زیر گریه فنچ بلای نکنه احساساتی شدی بعد رفتیم پیاده روی و شما هم کالسکه سواری کردی
و برا شما ظرف غذا خریدم و اومدیم خونه دیدیم باباجون پیش ماشینشه و رفتیم پیشش که گفت میخواد بره خونه عمه سمیرا و اگر دلمون میخواد باهاش بریم پیش حسن کوچولو موچولو
و ماهم رفتیم و شب اومدیم خونه دیروز حسابی گردش کردی ها بلا طلایی