نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

یه حس قشنگ !

    سلام گلم این شعر مامان ماهان جون برای خاله نسترن نوشته بود وقتی خوندم حس قشنگی بهم دست داد نوشتم برای تو تا وقتی بزرگ شدی این حس قشنگ رو درک کنی مامانی   شب عفو است و محتاج دعایم زعمق دل دعایی کن برایم اگر امشب به معشوقت رسیدی. خدارادرمیان اشک دیدی کمی هم نزد او یادی زما کن کمی هم جای ما او را صداکن بگو یارب فلانی روسیاه است دودستش خالی و غرق گناه است بگو یارب تویی دریای جوشان دراین شب رحمتت بر وی بنوشان. ...
29 مرداد 1390

یه روز بد !

سلام گل مامانی امروز یه روزیه که من دوستش ندارم یه روز بده بد بد میدونی مامانی همه ی آدما یه روزی به دنیا میان و یه روزی از دنیا میرن همه آدما چه خوب چه بد مثل یه مهمونی رفتن توی دنیا هستن حالا بعضی ها زود تر از مهمونی میرن بعضی ها دیرتر بعضی ها توی این مهمونی به بقیه کمک میکنن و مهربونن و خدا ازشون راضیه بعضیا هم نه خدارو ناراحت میکنن میدونی مامانی پارسال یه همچین روزی البته فردا میشه من یه نفر خوبی رو از دست دادم پارسال آقاجون من (پدربزرگ مادری ام ) بعد 10 سال سختی و مریضی و 40 روز توی بیمارستان بودن و یه عمر عبادت و تلاش برای خدا رفت پیش خدا من به خاطر وضعیت بدی که توی بیمارستان داشت نه بابایی و نه مامان و بابای خودم اجازه ندادن برم دیدنش...
28 مرداد 1390

بی بهونه دوست دارم نفسم !

  سلام سلام خانم خانما چه خبرا خوفی سلانتی خوش میذگره دلم برات تنگه چقدر وقتی خوابی جات خالیه الان باید در حال ویران کردن کامپیوتر میبودی یا کف آشپزخونه دراز کشیده بودی و شیطونی میکردی یا آویزون موتورت بودی خلاصه خوب بخواب و شیطونی ها منتظر میمونند تا بیدار بشی  من که امشب قراره بریم ددر بابایی گفت از سر کار که اومد بریم ددر و به به بخوریم فالوده بستنی مخصوص ما هم امشب شب آخره که دو فنره میریم افطاری خونه آقاجون و من میخوام برای تشکر ازشون که این هفته همش اونجا بودیم کلوچه خرمایی درست کنم و ببریم با خودمون الان دیگه باید کم کم برم سراغ کارام تا لالایی یک ساعت دیگه بخوابی دیگه کاری ندارم گلم قربونت برم یه عالمه بوس آب...
27 مرداد 1390

طلاترین دختر دنیا !

سلام مامانی اینقدر خانمی ماشالله الان تا مطلب قبلی رو نوشتم و اومدم دوباره پای کامپوتر رفتم کلی کار کردم که همش مدیون توام چون تو لالا بودی خانمی کردی از خواب بیدار نشدی قربونت برم رفتم پله ها رو که خیلی وقت بود نشسته بودم شستم حیاطم تمیز کردم که یه ساعت طول کشید قربونت برم ازت ممنونم مامانی که بیدار نشدی قربونت برم ماشالله به این خانم نازگلی الانم دیگه بیدار شدی داری منو نگاه میکنی اومدم مامان ....
10 مرداد 1390

یه نی نی جدید هوراااااااااااااااااااااااا

        سلام دختر نازم مادر قربونت بره این دو روزه ویندوزمون قاطی کرده بود و بابایی داشت ویندوز جدید نصب میکرد نشد به وبت سر بزنم قربونت برم شهر در امن و امان است و خبر جدید داری صاحب یه پسر خاله جدید می شی آقا محمد مهدی خان تا چند ماه دیگه میاد پیشمون نی نی کوچولو خوش اومدی میدونی نیومده خاله چقدر دوست داره عزیزم میخوام اونم نی نی وبلاگی کنم هرجند خاله گفت حوصله اینترنت رو نداره ولی من از خاله بزرگترم و باید به حرفم گوشس کنه بعدشم خودم براش مینویسم اگه خاله حال نداره آخه میخوام وقتی بزرگ شد بیشتر قدر خالش رو بدونه الهی قربونش برم انگار توی نی نی های دور و بر داره تعداد پسرا بیشتر میشه ها تا حالا د...
29 تير 1390