نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

این طلائه که من دارم دختر چیه ؟!!!

یک ساعت پیش من : نازگلم الهی فدات بشم الهی سفید بخت بشی الهی خوشبخت بشی نازنین زهرا : مامان تو چقدر بانمکی بیا بریزمت تو سوپم بخورمت من تا فکر کنم دو دقیقه داشتم مات و با ذوق نگاهت میکردم که این رو از کجا جور کردی و گفتی پ ن : میدونی من روزی هزار بار قربون صدقت میرم هم شما هم یاسمین جون رو سعی میکنم حتما کنار اسمای نازتون یه چیز دل نشین بگم مثل نازنین زهرا جون یاسمین جون نازنین گلم نازی طلا نازنین خوشگلم اینقدر قربون صدقت میرم که تا مثلا میگم الهی میگی فدام شی میگم الهی فدای میگی قد و بالا شم تا میگم خوشبخت بشی میگی سفید بخت بشم خوشبخت بشم عروس بشم سالم باشم انشالله گلم لذتی بالاتر از قربون صدقه رفتن شما ندارم هر لحظه از ش...
17 تير 1392

این دختره ما داریم ! 5

امروز یه مهمون خیلی خوب داشتیم صدیقه دختر عمه بابایی من خیلی دوستش دارم واقعا خانمه با اینکه 13 سالشه اما خیلی مودب و خانمه عاشقشم از وقتی اومده با شما یه کله بازی کرد و مواظب شما دوتا بود تا من حرف میزدم میگفتی وای مامان دوست منه ساکت باش حالا عمه اینا شب اومدن دنبال صدیقه من با شربت ازشون پذیرایی کردم . ادامه ماجرا من : عمه جون ببخشید میوه امون تموم شده شرمنده عمه : نه خواهش میکنم شربت خوردیم دیگه نازنین زهرا : نه عمه میوه داریم تو یخچاله !!!   من : اولش وسطش بعدش آخرش   عمه : از اول تا آخرش نازنین زهرا : اولش وسطش بعدش آخرش صدیقه و فاطمه : از اول تا آخرش   ...
16 تير 1392

الهی همیشه سالم باشی گلم

سلام عسلم این دو هفته که گذشت فوق العاده سخت بود عسلم همگی خانوادگی مریض بودیم منم بدون هیچ استراحتی مراقب شماها خیلی سخت بود انشالله دیگه این جور نشه گل مامان قربونت برم آب شدی از بس مریضیت طول کشید کارت به بیمارستان کشید و شکر خدا بهتری الهی شکر روز پنج شنبه عصر بردیمت بیرون یه دور بخوری حال و هوات عوض شه اینقدر گریه و بیتابی کردی اینقدر شکمت درد میکرد که بردیکت بخش کودک و دکتر بستریت کرد و از شکمت عکس گرفتیم شکر خدا خوب بود و گفت ویروسی شدی بهت سرم زدن که الهی بمیرم چون قبلش رو تخت خوابیدی با گریه عکس از شکمت گرفتن دیدی ترس نداشت فکر کردی اینم ترس نداره بعد که آنژوکت رو بهت وصل میکردن از ترس دستت رو جلو دهانت گرفته بودی و منم سفت بغل کر...
16 تير 1392

بابایی برای تو نوشتم به نظرت راسته ؟

ﺑﺎبای نی نی های دخمل ﻣﯿﮕﻪ ... ﺍﯾﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ، ﻋﻤﺮﺷﻮﻥ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ .... ﺻﺒﺤﻬﺎ ... ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﺑﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺷﻠﺨﺘﻪ ... ... ﺯﯾﺮﭼﺸﺎﺵ ﮐﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﺷﺪﻩ ... ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﯼ ﺍﻭﻝ ﺻﺒﺤﺶ ﮐﻪ جیغ ﻣﯿﺰﻧﻪ : ﺑﺎﺑﺎ ﻧﯿﺎاااااﺍﺍﺍﺍ ﺗﻮ !!! بعدشﻓﺮﺍﺭﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻟﺒﺎﺳﺸﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻪ، تمومه ﺩﻧﯿﺎﯼ ﯾﻪ ﻣَﺮده .... تموم دنیای یه "پدره ♥ ♥ ♥ ...
15 تير 1392

نازی و اسباب بازی های جدید

سلام فرشته کوچولو فکر کنم امروز روز خیلی خوبی برات بوده انشالله صبح که بیدار شدی با هم رفتیم صورتت رو بشوری گفتم ناهار چی برات درست کنم چند گزینه راحت گفتم یهو گفتی آبگوشت اونم ساعت 10 صبح اما به خاطر شما سریع دست به کار شدم و برات آبگوشت پختم البته چون حبوباتش رو خیس نکرده بودم نشد خیلی نفخش رو بگیرم شب قبل خواب چند بار گفتی شکمم درد گرفته انشالله که چیز مهمی نیست عصری هم بابا بردت پارک کلی بازی کردی بعدش چون خیلی وقت بود بابا بهت قول داده بود برات اسباب بازی بخره رفتیم فروشگاه اسباب بازی فروشی و یه عروس دوماد فکر کنم سیندرلا بودند با چندتا عروسک کوچولو خریدی مبارکت باشه خیلی به این جور عروسکا علاقه داری تا لحظه خواب هی میگفتی مامان خیل...
30 خرداد 1392