نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

الهی همیشه سالم باشی گلم

1392/4/16 23:50
نویسنده : مامانی
574 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلم این دو هفته که گذشت فوق العاده سخت بود عسلم همگی خانوادگی مریض بودیم منم بدون هیچ استراحتی مراقب شماها خیلی سخت بود انشالله دیگه این جور نشه گل مامان قربونت برم آب شدی از بس مریضیت طول کشید کارت به بیمارستان کشید و شکر خدا بهتری الهی شکر

روز پنج شنبه عصر بردیمت بیرون یه دور بخوری حال و هوات عوض شه اینقدر گریه و بیتابی کردی اینقدر شکمت درد میکرد که بردیکت بخش کودک و دکتر بستریت کرد و از شکمت عکس گرفتیم شکر خدا خوب بود و گفت ویروسی شدی بهت سرم زدن که الهی بمیرم چون قبلش رو تخت خوابیدی با گریه عکس از شکمت گرفتن دیدی ترس نداشت فکر کردی اینم ترس نداره بعد که آنژوکت رو بهت وصل میکردن از ترس دستت رو جلو دهانت گرفته بودی و منم سفت بغل کرده بودی الهی بمیرم انشالله دیگه هیچ وقت مریض نشی همیشه سالم و سرحال باشی بعد بهت نگفتم این سرمه و آمپوله چون آتل بهت بسته بودن فکر میکردی چوبه بهت گفتم به دستت چوب بستن دل دردت خوب بشه تمام مدت من و بابایی توی حیاط بیمارستان مشغول نگه داری ات بودم و صد البته یاسمین هم باهامون بود و دیدنی

حالا رفتیم تو بخش خانم دکتره داشت بقیه رو معاینه میکرد بلند صداش کردی میگی خانم دوتور (دکتر) منم دندونام رو مسواک زدم نیا ببین دلم رو خوب کن دندونام رو نبینی ها بعد برگشتی میگی قول میدم دیگه بستنی نخورم بزار برم خونمون به حرف مامان گوش میکنم غذا میخورم قول میدمبعد میگی به شکمم پودر میزنم دیگه نسوزه الهی بگردم تا به پای آبجی پودر میزدم میگفتی به شکم منم بزن خوب میسوزه الهی بگردم

خلاصه سرمت که تموم شد با رضایت و انگشت و امضا آوردمت خونه اینقدر محیط بیمارستان بده که دوبار از بوی اونجا بالا آوردی و شکر خدا که تموم شد خداجون خودت مواظب گلهای من باش

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

sanam
18 تیر 92 16:50
عزیز دل-----------م خیلی ناراحت شدم ک مریض شده بودی انشالله سلامت باشی
مامان یاسمن و محمد پارسا
21 تیر 92 1:04
الاهی خدا کنه هیچ وقت دیگه مریض نشی نازنین جونم