نازی و خواب
سلام جگرم چقر این روزها خوابوندت سخت شده قبلا شیر که میخوردی میخوابیدی نهایتا چند دقیقه روی پام میذاشتمت الان شبها کم کم یک ساعت روی پامی و روزها خدامیدونه چقدر بهونه میگیری و نمیتونی بخوابی واقعا پام درد میگیره و غصه ات رو هم میخورم ولی به نظرم تا چند وقته دیگه بهتر میخوابی تقصیر خودمه از روزها زودتر از خواب بیدارت کنم خوابت خوب میشه من تا ساعت 10 تا 10:30 دقیقه میذارم بخوابی به نظرم 9 بهتره خودم ده دقیقه به نه بیدار میشم تا صبحونه ات رو آماده کنم نه خوبه حالا ببینم چی کار میکنم قربونت بشم
یه تصمیم دیگه هم گرفتم اینه که شبها دوباره بذارمت توی اتاق خودت بخوابی اگر البته گرم نباشه حالا ببینم امروز یهو به ذهنم اومد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی