خواب تاب تاب عباسی
سلام مامانی قربونت برم الهی گذاشتمت تو تابت تا جارو کنم و چندتا شیشه ی ترشی رو که چند روز پیش درست کردم بذارم توی حیاط وقتی اومدم دیدم بابا داره قربون صدقت میره نگاه کردم دیدم تو تابت خوابت برده فدات بشم بعد اومدم درت بیارم شیطون گفت چندتا عکس ازت بگیرم که تا عکس اول رو گرفتم مثل دیدنی ها هی سرت میافتاد بیدار میشدی دوباره میخوابیدی که گفتیم اذیتت نکنیم بذارمت تو جات بخوابی که درت که آوردیم گریه کردی دوباره بری تو تاب که به زور خوابوندمت رو زمین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی