نازنین زهرا در رنگین کمان
سلام عسل طلایی شیطون حرف گوش نکن بامزه ی نازنازی خوردنی
یعنی یه وقتهایی یه کارهایی میکنی به قول بابایی یه روز میخورمت مثلا میخواهی یه کاری بکنی میایی دستت رو میگیری کنار صورتت انگشت شصت و اشاره ات رو دایره میکنی میگی ادازه ؟ (اجازه ) ما هم میگیم نه در عین خونسردی میری و اون کاره میکنی !!!
قربون دختر با ادبم هرچی بهت بدیم میگی مموم (ممنون )
بعد غذا یا اگر سیر بشی میگی شکر ( منظرت خدا رو شکره )
روزی صد بار میایی میگی آب بازی میشینی رو کابینت با شیر آب شیرین بازی میکنی
حدود دو ماهی میشه پازل چوبی ات رو دیگه بلدی درست کنی
صدای ببعی و گنجشک رو بلدی در بیاری
لحظه لحظه ی فیلم هایی که میبینی رو حفظ میکنی
به همه ی آقاها میگی عمو
پنج شنبه گذشته بابایی ما رو برد رنگین کمون ما بهت نگفتیم همین که رفتیم توی پارکینگش همین جور که ماشین راه میرفت در ماشین رو میخواستی باز کنی بری پایین کلی هم خوش گذروندی و بازی کردی
قربون ناز کردنت