نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

این روزهای نازطلای ما

1390/8/13 10:46
نویسنده : مامانی
434 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترم خانم طلای مامان دیگه داری کم کم بزرگ میشی و خانم تر میشی ماشالله

 

دیگه خودت مستقل غذا میخوری البته غذاهای جامد و تا حدودی نیمه جامدها رو دیگه میتونی بخوری فقط توی تخمین فاصله قاشق تا دهن کوچولوت یکم نابلدی و با قاشق چایی خوری بهتره با چنگال که استاد شدی و راحت غذا میخوری آبم که دیگه مستقلا میخوری

 

وای که الهی قربون صدای نازکت بشم مادر صدای آبسرد کن یخچال که بیاد یا کسی آب بخوره نگاه میکنی و با خونسردی چندبار میگی البته خیلی ناز میگی آپ آب آبه یعنی میخوام قورتت بدم یه عالمه ازت گاز بگیرم ماشالله

 

کابینت خوراکی های خونمون و خونه ی آقاجون اینا رو بلد شدی و همش میری درشو باز کنی من بهت به بدم

 

این یک هفته که خونه آقاجون اینا میخوابیدیم به اندازه چند کیلو من سیب خوردم مامان جون چون هوا سرده سیبها رو گذاشته بود توی خود آشپزخونه شما هم راهشو یاد گرفته بودی میدویدی دوتا سیب میگرفتی دستت یه گاز میزدی میاوردی میدادی به من شاید شبی سه چهار تا سیب میخوردم تازه بیشتر

 

تو غذاها سوپ با آبلیمو و ماست رو بی نهایت دوست داری هرچند الان یک هفته اس غذا نمی خوری

و منم دیگه کمتر برات سوپ میپزم غذای سفره رو بخوری الانم امروز ناهار دیزی سنگی درست کردم شما هم انشالله بخوری

دیگه ماکارانی و کاکائو و دوغ  رو خیلی دوست داری نوش جونت

 

شبها هم برا خودت داری مستقل میخوابی تصمیم گرفتیم با ددی امروز برات تخت ات رو بزنیم رو تخت لالات کنیم

 

کلماتی که میگی : آب ( آّب) مام (مامان )بابابا (بابا) ام و به  (غذا) دد (بیرون ) ابابابر (الله اکبر)

 

وقتی ذوق میکنی که دیگه نگو با تمام وجودته اگه نشستی هم باسنت رو میزنی به زمین با لا پایین میپری

اگه وایستاده هی از زانو خم میشی صاف میشی که یعنی خوشحالی

 

موافقتت هم یک  *هییی* کوتاه و نازه و تکان داد سرت به پایین که یعنی بله

 

تو خوابم که بی نهایت غلت میزنی النم هی میام پتو رو که پیچوندی دورت باز میکنم دوباره میغلتی میپیچه دورت 

 

تو کوچه هم مستقلا راه میری نفس مادر قربونت برم به کالسکه ات هم خیلی علاقه داری و دوستش داری پبریروز برات یه کالسکه نی نی ای برای عروسکات خریدم به زور میخواستی خودت توش بشینی قربونت بشم

 

به پلنگ صورتی و عروسک های دختر و ظرف های اسباب بازی خیلی علاقه داری همین طور استخر توپت و کیف پولهای مامانی و کلید در خونه که الانم گمش کردیو همچنین عینک بابایی

 

به حمام تا وقتی آب رو سرت نریختیم علاقه داری من و بابا یواشکی میریم حمام شما نبینی مون چون میخواهی دنبال چه من چه بابا بیایی چون حمام تو راهروه بیرون هاله میترسم سرما بخوری حالا میخوام یه پرده بزنم هوای سرد کمتر بشه بتونم بیشتر ببرمت حمام تا هم میریم حمام وانت رو نشون میدی که بشینی توش

 دیروزم رفتیم تولد مریم خانم آقاجون براش یه بافتنی و یه شلوار لی خریده بود مامان جون و خاله ها و دایی هم یه عروسک خیلی بزرگ خریدند خاله زهرا هم کارز داشت نیامده بود آقاجون برای نازی هم یه بافتنی خوشمل خریده بود دستش درد نکنه چه پدر بزرگ مهربونی به قول خودش لباس بچه گونه خریدن رو خیلی دوست داره رفته برا مریم کادو بخره اینم دیده بود برای شما خریده بود مرسی

 

دیروزم من و شما رفتیم کادو بخریم نزدیک خونه ی مادر بزرگ بابایی بود رفتیم یه سری بهشون زدیم کلی خوشحال شد بنده ی خدا آخه خیلی من و نازی و بابایی رو دوست داره

 

النم کمتر میتونم وب گردی کنم دارم برای ددی شال گردن میبافم میخوام تا چند روز آینده تمومش کنم

برای شما هم یه شنل با یه شال گردن بافتم الانم مال بابا تموم بشه یه کلاه ناز میخوام برات ببافم قربونت برم عزیزم  بعدش هم برای سال دیگه ات میخوام یه پلیور رو شروع کنم چون با شما وقت نمی کنم خیلی ببافم از الان تصمیم گرفتم بافتنش رو شروع کنم تا سال دیگه حاضر بشه البته چون میخوام برای خودم هم یه چیز خیلی خوشگل ببافم حالا تا ببینیم خدا چی میخواد

چندتا عکس هم ازت گرفتم توی پستهای بعدی میذارم انشالله

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

هستي
13 آبان 90 23:33
سلام دوست عزيزم..... عيدت پيشاپيش مبارك.... ((((((((((((((((( وبلاگ رسمي برنامه ي عصر ململي )))))))))))))))))))) **** با چند عكس هديه و كلي خبرهاي خوبوجشن تولد دايي جان تهيه*** از شما دوست عزيز دعوت ميشه كه http://www.asr-havadare-no.blogfa.com/
مامان زهرا
14 آبان 90 1:11
ماشالا به این دخمل ناز و باهوش
راستی چطوری یادش دادین جدا بخوابه من که هرچی تلاش میکنم نمیتونم دخملمو جدا کنم


خیلی سخته ولی بهتره جدا بخوابه هرچند شبها چندبار باید بهش شیر بدم
مامان ساينا
14 آبان 90 10:47
چقدر كامل بود عاليه ماماني


خواهش میکنم
مامان محمد پارسا
15 آبان 90 11:13
سلام ناناز خاله نازشو کلی شیرین کاری می کنه خوردنی شدی حسابی مامانی از طرف ما لوپشو ببوس یه گاز کوچولو هم بگیر
مامان اسرا واسما
15 آبان 90 16:38
عید قربان، عید ذبح میوه ی دل ابراهیم و ایثار سبز اسماعیل عید بر آمدن انسانی نو از خویشتن خویش، عید رهیدگی از اسارت نفس عید لبیک به دعوت حق بر شما مبارک . . .
عموروحاني
16 آبان 90 15:10
عید قربان، عید ذبح میوه ی دل ابراهیم و ایثار سبز اسماعیل، عید بر آمدن انسانی نو از خویشتن خویش، عید رهیدگی از اسارت نفس، عید لبیک به دعوت حق بر شما مبارک. ..