عاشقتممممممممممممممممم...
سلام تمام زندگیم سلام نفس مامان سلام عشق مامانی ؛ فدات بشم الهی مامان به قربونت بره نفسم
امروز از صبح شیون بلا شدی و مامانی رو سحر خیز کردی به قول بابایی همیشه همه چیز برعکسه دیشب با بابایی یه فیلم دیدیم اول فیلم با مزه بود نمیدونم برات بنویسم یا نه بذار بنویسم من و تو این حرفها رو نداریم مترجم فیلم نوشته بود دیدن این فیلم به همراه والدین توصیه نمیشود من و بابایی از خنده غش کردیم دنیا برعکس شده
شما هم تا ما فیلم میدیم به اندازه فاصله قم تا تهران غلت میزدی و گاهی با چشمهای بسته مینشستی و غرغر میکردی دوباره میخوابیدی همشم دوست داری دمر بخوابی نفسم قربونت برم که باسنت رو قمبلی میکنی تو صورت مامان و میخوابی مامان دیشب همش وسط فیلم می اومدم پیشت و نگاهت میکردم آخه من خیلی وابسته شما شدم عروسکم تند تند دلم واست تنگ میشه بعد تا صبح هی غلتیدم و خوابم نبرد آخر سر نفهمیدم کی خوابم برد که هفت صبح دیدم یکی داره میزنه تو صورتم و بیدارم میکنه دیدم شما با دستهای نرم و کوچولوت داری منو بیدار میکنی فدات بشم الهی دیگه تا ده دقیقه به نه بیدار بودی و بعد با هم خوابیدیم که گوشی بابایی زنگ زد و من مثل فنر از خواب پریدم و دیدم آقاجون (بابای مامانی ) پشت خطه و بعد با بابا سعید قرار گذاشتن برن بیرون که دیگه خواب از سرم پرید و رفتم تو آشپزخونه ناهار شما رو درست کردم برا خودمون دلمه بادمجون درست کردم خوردیم و تا حدود ساعت 2 و 25 دقیقه شما لالا کردی و من اومدم پای کامپوتر شایدم الان بیام پیشت لالا کنم دوست دارم نفسم همه زندگی مامان