نی نی ددری
سلام سلام به عروسک خوشگلم خانم خانما خوش گذشت ددر خوشت اومد امروز نازگلی با مامانی و بابایی رفت ددر اول رفتیم با ماشین بچرخیم که فیل مامانی یاد هندستون کرد و گفت بریم دانشگاه مامانی و مامان یاد خاطراتش بیافته که دیدیم نزدیک دانشگاه یه بوستان خوشمل درست شده و رفتیم اونجا و بابایی برامون رانی و چاکلز خرید و شما توپ بازی کردی و بیسکوییت خوردی و البته به پفکم ناخونک زدی که نباید میزدی فنچک بعد رفتیم و با مامانی تاب سواری کردی و بعد سرسره بازی بعدش کمی سوپ خوردی و بعد بابایی و مامانی باهم بردیمت سرسره بابایی از بالا لیزت میداد و مامانی میگرفتت بعد یکی دوساعت بودیم و شما خسته شدی و اومدیم بریم شام بخوریم که شما خسته بودی برا همین شام خریدیم و اوردیم خونه بخوریم که شما هم با مون شام بازی کردی و نون ساندویچی خوردی فنگلی فدات بشم الهی بعدشم در یک عملیات غرور آفرین مامانی و بابایی موفق شدند بخوابوندت شب خوش نی نی راستی تو ماشین همش گریه میکنی بری بغل بابایی بشینی بچه بابایی همه بچه ننه هستند تو بچه بابا قربونت برم
اینم عکسهات جیگر خانم
من اومدم پارک
پفک اخه مگه نه منم نیخورم مزه میکنم
بفرما نون خالی خودشون همبرگرش رو میخورن نون خالیش رو میدن به ما
چاره ای نیست باید خورد تا سوپ گرم بشه
مامان جون پیتزاشم خوش مزه است
فعلا بای بای