نازنین مامان
سلام دختر شیرینم
این روزها کم پیشمی همش میری پیش عمه و مامان جون و باباجون از صبح تا شب
داشتیم کلی با هم زبان میخوندیم ک هیچی شد ناراحتم اما این نیز بگذرد...
کلی کلمه یادت دادم 90 درصد کتاب رو یاد گرفتی و دو سه تا جملم بهت یاد دادم ک با علاقه یاد گرفتی
حدود 30 کلمه بلد شدی ک ده تاش مال قبله و بیست تا توی این دوهفته یاد گرفتی
شعر و سوره هم ک کلی با هم یاد گرفتیم ک اونام هیبچی ننویسم بهتره عکسهای خوشگلت رو میزارم مامانی قربونت برم
تصمیم قطعی شد میبرمت مهد که از زمانت استفاذه کنی گلم دنبال مهد خوبم برات قشنگم حیفه استعدادت ک ازش استفاده نکنی فرشته مامان
قربونت برم خندم میندازی الان یه سر اومدی پیشم دیدی دارم برات عکس میذارم
این عکست برا هفته قبله دو سه شب پیش سید حسن گازت گرفته بود و کلی گریه کردی میگی مامان این عکس رو بزار بگو من برا سید حسن گریه میکنم گازم گرفته عمه سمیرا دلش بسوزه بیاد خونمون بوسش کنه دستمو امان از دستت وروجک
عمش بیا بوسش کن خوب شه
اینم عکس مورد علاقه من