سفر نوروزی 3
از طبیعت که به سمت خوزستان اومدیم خشکی و گرما یکم خستمون کرد و دوست داشتیم زودتر برسیم دزفول خلاصه به هر زوری بود ساعت 7 رسیدیم دزفول
خونه بابا بزرگ و خاله ناهید و یک هفته تقریبا اونجا بودیم و کلیییییییییییی خوش گذشت
یک شب به صرف شام و ترامولین و فیلم ترسناک و خواب خونه خاله نسرین رفتیم که از دزفول تا اندیمشک رفتیم ولی زود رفته بودیم و به مفع شما و سید سجاد و محمد امین شد که کلی قصر بادی و استخر توپ رفتید
به قول خودت جامپینگ !
یک شبم خونه دایی علی به صرف شام مهمون دایی مرتضا پارک خانواده رفتیم که دوباره شما به فیض قصر بادی رسیدی و بعد رفتیم خونه دایی علی به صرف فیلم ترسناک و خواب صبحونه هم دایی برامون شیر برنج و سر شیر گرفت که عالیییی بود
یه بارم رفتیم اهواز خونه خاله نرگس که اونجام کلی بمون خوش گذشت و بعد یه سر خونه عموی باباجون رفتیم که اونجام خوب بود تاب بازی کردی
خاله هایده مهربونم که هر روز میومد بهمون سر میزد و کلی با هدی دختر خاله دوست شدی البته هدی همسن من هست ولی دوست محبوبت بود بهش میگفتی دوست سبزم و از هدی یه بسته بزرگ ماژیک هدیه گرفتی هدی هم اینقدر هنرمنده نقاشی میکشه باور نکردنی
هر کدام از دختر خاله ها و دختر دایی ها رو به رنگ شال و روسری شون میگفتی دوست سبزم دوست قرمزم دوست آبیم و ....
چند شبم رفتیم خونه دایی مهدی و زن دایی دوستت شد و دایی رو با تفنگ تخیلی ات که انگشتت بود مرون و کشون میکردی
خونه خاله ناهیدم هی میگفتی بزن من و تو و به بهانه آوردن شکلات هی میرفتی تو اتاق بابا بزرگ و باهاش کلی دوست شدی
خاله ناهیدم کلی برامون زحمت کشید دستش درد نکنه که ایقدر مهربونه
یه شب شام رفتیم خونه عمه بابایی کلی با عمو بازی کردی و با رزینا کوچولو نوه عمه هم کلی بازی کردی
پیش به سوی رودخونه
از رودخونه و بستی های دزفول و پل شناورم کلی بهت خوش گذشت یه بارم بردیمت پارک کنار رودخونه مثل رنگین کمان خودمون بود و کنارشم قصر بادی و کلی بازی کردی
من عاشق بستنی های دزفولم روزی یه بار باید میخوردم چند بارم کنار رودخونه رفتیم که بهش میگفتی دریا و بابا بردمون یه جای دنج کلی بازی کردیم
خلاصه سفرمون با همه ی خوبی هاش تموم شد و کلی خاطره شد برامون بابایی دستت درد نکنه کلی خسته شدی تنهایی هم یه مسیر طولانی رو رانندگی کردی و کلی هم زحمت برامون کشیدی و یه عالمه خاطره خوب برامون درست کردی مرسیییییییییی