زمانی که هم می فهمی هم نمی فهمی!
اصلا دلم نمی خواد چیزهای بد و سخت رو برات بنویسم ولی خوابوندنت کار خیلی سختیه کلی مراسم داری یک ساعت بابایی رو آوردی باهات بازی کرده لالایی های پویا رو گوش کردی یه دفعه سوپ و ماست میخوای آب میخوای هزار بهونه صبحم 9 بیداری چایی شیرین میخوای! جدیدا لجبازی که نه یه کم سخت به حرف گوش میدی زودی در مقابل نه شنیدن گریه میکنی وقتی میگم جایی نرو بعد چند بار نه شنیدن سرت رو میندازی پایین میری !کلا سن بدیه هم میفهمی هم نمی فهمی !
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی