نازنین زهرا در هفته ای که گذشت !
دختر طلای مامان سلام عروسکم این هفته مامانی برای اینکه بهتر رشد کنی و صبحونه بخوری راس یک ربع به 9 بیدارت میکردم و تا بیدار شی برنامه کودکم شروع میشد نیم ساعت اول تو رختخوابتی تا به قول دایی محمد حسین خستگی خوابت در بیاد بعد صبحونه هرچند کم میخوردی و تا ظهر میان وعده هم میخوردی و بعد حدودهای یک بدون دردسر یکم ناهار میخوردی و لالا میکردی
دیگه اینکه یاد گرفتی دستات رو باز میکنی میدووی سمتم میگی ماددددددددددددددر این بازی جدیدمونه
بعد جونم برایس عسلم بگه که هرچی هم بخوایی اسمش رو میگی میایی دستاتو باز میکنی میگی ببل یعنی بفلم بیایی بریم اون چیزی رو که میخواهی برداریم
بعد اینکه میگم کلاغه چی میگه میگی دار دار
برنامه مورد علاقه ات هم رنگین کمان شده از خاله و دایی جونم سی دی رنگین کمان رو گرفتم برات میذارم قربونت برم
وقتی که میگم بریم جیشتو بشوریم میری در کمدت رو باز میکنی و زیر انداز و یه پوشک میاری عوضت کنم
کلاهت و یه پاچه ی شلوارتم خودت میپوشی
دیگه خیلی میلی به سوپت نداری و بیشتر غذای سفره رو میخوری نوش جونت
ماشالله به دختر نازنینم
الهی که فدات بشم الان داری کمدت رو بهم میریزی بیام پیشت شب یا فردا عکسهاتو میذارم قربونت بشم الهییییییییییییییی