نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

سفر دزفول

1390/10/27 8:50
نویسنده : مامانی
723 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلم این چند روز تعطیلی رو رفتیم دزفول به تو که خیلی خوش گذشت با خاله

ناهید  و دایی مهدی و یاسمن دوست شدی

 


نازی و ددی

عزیزم هر دفعه از دفعه قبلی بهتر میشی برعکس سفر مشهد اصلا اذیت نکردی و خیلی خوب بودی تو سفر مشهد خیلی تو ماشین بودیم و تو کلافه شده بودی این بار فقط برگشتنی خیلی کلافه بودی و از تو بغلم جم نمی خوردی رفتنی بغل همه میرفتی مخصوصا بابایی که بنده خدا اومد عقب یکم بخوابه که تو رو گرفت بغلش و تو یک ساعتی توی بغلش لالا کردی

 

نازی مامان تو بغل بابایی

 

 

 

نازی و ددی

توی دزفولم با بابایی و مامانی رفتیم بستنی خوردیم که من عاشققققققققققققققققققق بستنی های دزفولم پر از خامه هستند شما اولش دهن نمیزدی با اکراه میخوردی که بعدش دیگه فهمیدی چیه خوشت اومد مخصوصا از نون بستنی

 

این چند روز لب به غذا نزدی ولی وقتی اومدیم خونه آبگوشت عقیقه ی محمد مهدی جونم رو با اشتها خوردی نوش جونت

 

یه روز با دایی مهدی رفتیم بیرون برگشتنی ما رو از روی پل شناور آورد تو چنان ذوقی ازر دیدن این همه آب کردی که نگو دایی هم زحمت کشید دوباره ما رو از روی پل برگردوند و مامانی هم یه سوتی داد و کلی خیط شد !!!!!!! 

نازی و آّبه

 

 

با بابایی که بردمت دم آب اولش کلی ذوق کردی ولی بعد که خواستم بذارمت روی زمین ترسیدی پاهاتم که تویآب زدم هم سردت شد هم ترسیدی و گریه کردی بعد بابایی اومد گرفتت و کلی با هم سنگ انداختید تو آب و گریه ات بند اومد

 

نازگل و ترس از آب

 

نازی و ددی

بقیه رو بعدا برات مینویسم یک ربع دیگه خاله شادونه داره میخوام بیدارت کنم ببینی تا بیدار نشدی برم ظرفهامو بشورم دوست دارم بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان ساينا
27 دی 90 11:26
مامان نازنين رقيه
28 دی 90 13:35
خوشحالم كه بهتون خوش گذشته
نازنين زهرارو بوسه بارونش كن


مرسییییییییییی
بابا محسن
29 دی 90 15:31
نازنین زهرا معلومه هر روز بهتر میشه اصلا از اولش هم دختر خوبی بود
انشالله همیشه خوش باشید


مرسی
مامان اسراواسما
30 دی 90 9:29
بستنییییییییییی تو این فصل همیشه خوش باشین



شما که نزدیکید به دزفول از هواش باید بیشتر خبر داشته باشید ! ولی درکت میکنم لرستان که اومدیم خیلیییییی سرد بود ولی دزفول از بخاری هم خبری نبود که هیچ نازی با لباس خونه بیرون میرفت هوا بهاری و ملس بود جاتون خیلیییییییییییی خالی بود
مامان بهار و باران
1 بهمن 90 18:25
به به دزفول هم که اومدید . تا اینجا اومدید سری هم به ما می زدید اهواز تا دزفول خیلی نزدیکه.


منم خیلیییییییی دلم میخواست بیام ولی سفرمون خیلی کوتاه بود دو روز دزفول بودیم انشالله دفعه بعدی