دیگه نوبت باباست
تا الان بابایی چند بار برگشته و دیده من هنوز پای کامپوترم الانم پرسید هنوز تموم نشده که ترجمش میشه پا شو دیگه تا صداش درنیامده برم ولی بابایی تو که میدونی تو هر خونه ای یه لپ تاپ لازمه روز زنم نزدیکه تولد مامانی هم بهمنه مناسبت زیاده دیگه خود دانی. نازگل مامان که حسابی خسته بود رفت حمام و اصلا آب بازی نکرد و شامم کم خورد و چشم نزنم ده و بیست دقیقه خوابید یه عالمه بوس برا دختر قشنگم
انگار بابا ناامید شد صدا خورو پفش بلند شد . شب بخیر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی