پرنسس ناز

سلام دختر قشنگم قربونت برم شیطون بلای من

این روزها صدای خنده و بازی تو و آبجی شیرین ترین لحظه های من و باباست

از ته دل خدا رو شکر میکنم به خاطر شما واقعا خداجونم ممنون که این دوتا گل رو به من دادی

وقتهایی که آبجی گریه میکنه میدویی میگی قربونت برم مامانت رو میخوایی بعد برمیگردی بهم میگی مامانش بچت داره گریه میکنه

تا میخوام بهش غذا یا آب بدم میدویی میگی خانم کمک نمیخواهید ؟ و بعد لیوان آب رو میگیری به آبجی بدی و آبجی رو آبیاری میکنی و بعد صدای خنده هاتون خونه رو پر میکنه

توی حمام دیدنی هستید تا آب بازی میکنید خوبید و میخندید تا موقع شامپو دیگه صدا به صدا نمیرسه هر دو بنفش شروع به گریه میکنید

اسباب بازی خوبا رو برمیداری تا آبجی فسقلی بیاد یه ببعی جغجغه ای با کمال سخاوت بهش میدی انتظار یک ساعت تشویق هم داری

نمیدونم برات نوشتم یا نه بابایی از حدود 15 روز پیش پاش در رفته و خونه نشین شده روزی صد بار میپرسی بابا سر کار نمیری ؟ تا خیالت راحت بشه همشم میگی آخه چرا بابا رفته رو چهار پایه

دیروز بابا میخواست بره توی کوچه قدم بزنه شمایی که هیچ وقت نمیری دنبالش به زور رفتی  بعد که اومدی میگی من که نمیخواستم بابا برام چیزی بخره رفتم که دوباره نیوفته پاش درد بگیره قربون دل مهربونت

امروزم داریم دوتایی میریم بیرون برگشتی به بابایی میگی بابا مواظب خودت باش تو خونه تنهایی نری رو چهار پایه تا بیاییم

قربون مهربونیت امشبم دوبار همه میز من رو بهم زدی بار اول اصلا هیچی نگفتم بار دوم دیوونه شدم دعوات کردم ببخشید به خدا خستم یه خونه فسقلی رو صدبار باید مرتب کنم تا کارم تموم میشه میام میبینم انگار هیچ کاری نکردم یعنی الان خونه نابود شده تا صبح آخه الان یک ربع به 4 صبحه و من هنوز نخوابیدم گفتم دیگه سحری بخوریم بعد لالا

خیلی دوست دارم گل نازم پرنسس ناز مامان میخواستم برات عکسم بذارم اما کابل دوربین رو توی تاریکی نتونستم پیدا کنم قربونت برم عزیز دلم