سرسره
امروز رفتیم پارک وای که دیوونه شدم بچه ها ماشالله از سر و کله سر سره ها بالا میرفتن و تو هم جو گیر شدی میخواستی برعکس از سر سره بری بالا بعد میخواستی به جای اینکه بشینی با سر بیایی پایین بچه ها کفش و جوراب هاشون رو در آورده بودند تو هم بزور در آوردی بعد چیزی نبود بپوشی خسته شدم
بعدم میریم با هم میشینیم تخمه میخوریم شما هم ترشی تخمه رو میخوری بعد درسته تخمه رو میاندازی دور یه ژستی هم میگیری دیدنی
الانم یه پشتی روئ گذاشتی رو یه پشتی دیگه بابایی رو که تازه از سر کار اومده مجبور کردی باهات به قول خودت سوسوه بازی کنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی