نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

نازنین زهرای شیرین زبون

1391/3/6 10:21
نویسنده : مامانی
530 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلم دیگه خانم شدی و از شیر گرفتمت شکر خدا هنوز سراغش رو میگیری ولی دیگه نمیخواهی و بهش وابسته نیستی شکر خدا

دیگه کم کم خودت کلمات رو کنار هم میذاری و خودت از کلمات جدید استفاده میکنی

وقتی میخواهی بشینی از وقتی تصمیم به نشستن میگیری تا به جای دلخواه نشستن برسی صد بار میگی : بیشینم

وقتی بابایی یا من غذا مون رو تموم میکنیم تو برمیگردی میگی : بخول (بخور)

وقتی میخواهی پای کامپوتر بشینی هر کی پای کامپیوتر باشه رو پاشو میگیری میگی : پاشو .... من ....بیشینم .....زود

وقتی حمامی اگر با بابایی رفته باشی صدا میزنی : نرجس ...حوله ....زود

وقتی میخواهی بری پیش باباجونت چون من بیشتر وقتها میگم نیستن میایی میگی : بانا (بالا ) ایجازه (اجازه ) استن (هستن )

اگر بهت بگم خوابن مری بالا از پله ها میگی : باباجون نانا (لالا ) هیس (دستت رو میذاری رو بینی ات )

خونه کوچولوت رو برات درست کردیم بهش میگی :لونه

از سر کوچه هم که میاییم تو میگی لونه یهنی به خونه میرسیم

وقتی میریم تو کوچه از مردهای همسایه گرفته تا عموهای مغازه دار رو براشون دست تکون میدی و میگی عمو و با دستت بوس هوایی براشون میفرستی قربونت برم که همه دوستت دارند

وقتی من یا بابایی با کسی حرف میزنیم سرت رو تکون میدی و تائید میکنی

چند روز پیشم من تو کوچه با خانم همسایه از دور به هم سلام کردیم سرممون رو تکون دادیم تو هم سرت رو برای خانم همسایه تکون دادی و کلی خانمه ذوق کرد

خلاصه که الان خیلی از حرفات رو یادم نمیاد ولی هر لحظه شیرین تر حرف میزنی  و دل مامانی و بابایی رو میبری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

sanam
6 خرداد 91 10:39
تو که روز به روز شیرینتر میشی من بیشتر دلم میخواد ببینمت عسلم


ما هم خیلی دلمون میخواد ببینیمت عزیزم