نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

نندال , پدر , مادر و یه نازی مرتب و حرف گوش کن

1390/10/14 23:16
نویسنده : مامانی
719 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

2

 

 

سلام عسلم دیگه به شیرین کاریهات شیرین زبونی هاتم داره اضافه میشه ماشالله جگر مامانی

1

چند روزه خودت میری متکاتو میاری میذاری رو پام میخوابی دمری روش به آهنگ لالایی برا خودت میخونی نانا  نانا نانا  قربونت بشم

 

ناناز لالا

 

 

امروز خودت به صورت خود جوش گفتی نندال و چنگالو از دستم گرفتی باهاش موز خوردی نوش جونت هر وقتم نندالت خالی میشد میگفتی ( محکم و بلند ) نندال یعنی غذا بزنم به چنگالت بهت بدم

33

دیگه اینکه امروز بابایی رو پدر میگفتی یعنی میگفتی بدر منم میگفتی مادر  قربونت برم

3

امروز برات صبحونه شیر برنج درست کردم قیافشو که دیدی آشنا نبود برا همین نخوردی به هزار ترفند یکم بهت دادم بقیه اش موند ریختم تو سوپت قیافه سوپتو که دیدی دیگه سوپتم نخوردی آخه تو چقدر باهوشی

1

قربونت برم دیشب و امشب ساعت ده خوابیدی بابایی هم شب کاره البته دیشب 4 تا 5 و 30 دقیقه بیدار بودی و بعد تا ده و نیم خوابیدی قربونت بشم

1

راستی یادت دادم در کمدت رو یواش ببندی و باز کنی برا باز کردنش یواش یواش با قدمهای مورچه ای بازش میکنی برا بستنش چون خوشت میاد در موقع بستن صدا بده تا آخرش یواش میری یهو آخرش محکم میکوبی و میخندی

1

دیگه اینکه بهت یاد دادم هرچی بازی کردی و از کمدت برداشتی دوباره ببری سر جاش البته وقتی این کارو میکنی که من تو اتاق باشم اگر تو هال یا آشپزخونه باشم نه البته نمی تونی هنوز مرتب بذاری ولی بازم عالیه که یاد گرفتی

1

چند روز پیشم یادت دادم پوست به به هاتو بندازی تو سطل تا به به میخوری میدویی پوست به به ات رو میندازی پشت در آشپزخونه چون پلاسیک آشغالها رو تا ظرف بشورم و برم بیرون میذارم اونجا فکر کردی اونجا سطل آشغاله

1

امروز نشوندمت رو میز تا آب میوه بگیرم من پرتغال ها و لیموها رو نصف کردم شما هر دفعه یه دونه به من میدادی تا آبشو بگیرم بعدم تقریبا یه نصفه استکان ازش خوردی نوش جونت این تجربه از مامانهای بزرگتر بود همیشه میگن از راه کارهای تشویق بچه ها به غذا خوردن مشارکت دادنشون توی تهیه غذا ست ولی من فکر میکردم از سن بالا ولی دیدم دفعه قبل که خودم بدون تو این کارو کردم هم از صدای دستگاه ترسیدی هم لب به آب پرتغال نزدی ولی این دفعه با اشتیاق خوردی و نترسیدی ماشالله البته به نظرم این راه حل برای سن شما برای غذاهای حاظری مفیده که نتیجه سریع بعد عمل دیده بشه چون ممکنه غذاهایی که بعد از همکاری به زمان برای پخت و عمل اومدن نیاز داشته باشه رو فراموش کنی

 

ماشالله به نازی عزیزم هزار ماشالله دخملی گلم

 

1

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

نازنین نرگس نفس مامان
21 آذر 90 0:46
الهی به این نازی حرف گوش کن مرتب و تمیز و با کلاس و شیرین زبون با اون چنگال گفتنش
بابای زهرا کوچولو
21 آذر 90 4:30
ماشاالله ماشاالله
مامان ساينا
21 آذر 90 7:35
تجربه هاي جالبي بودن.ماشا ... به اين ناز نازي خانوم كه بزرگ شده و داره كارهاي خودشو مستقلا انجام ميده
مامان هانیه سادات
21 آذر 90 19:22
سلام. ماشاالله چه شیرین شده نازی جون. فدای این شیرین زبونیاش.
زهره ( مامان نازنین زهرا)
22 آذر 90 15:41
سلام باورم نمیشه این همه شباهت بین این دوتا نازنین زهرا باشه. اول از همه اسم های قشنگشون. بعد اسم باباهاشون. ماه شکل گرفتن جنین و ماه تولدشون. فوت پدر بزرگ مادرهاشون ... خیلی خیلی جالبه به دلیل تمام این اتفاقها خیلی نازنین زهرای شما رو هم مثل نازنین زهرا ی خودم دوست دارم و هر بار منتظر یه عکس جدید ازش هستم. ماشالله چقدر هم کارای جالبی انجام میده. ایشالله هزار سال زیر سایه ی پدر مادرش با خوبی و خوشی زندگی کنه.

منم نانازی شما رو خیلی دوست دارم مرسی از لطفطون