عید غدیر مبارک

ای غدیر خم که هستی روز بیعت با امام 

بر تو ای روز امامت از همه امت سلام

از تو محکم شد شریعت، وز تو نعمت شد تمام

ما به یاد آن مبارک روز و آن زیبا پیام

از ولای مُرتضی دل را چراغان می کنیم

بـا علی بار دگر تجدید پیمـان می کنیم

سلام ناناز مامانی عیدت مبارک عزیزدلم دیروز عید غدیر بود به قول قمی ها عید سیدها ما طبق هر سال از صبح تا بعد ناهار خونه ی آقاجون اینا می مونیم آخه آقاجون (بابای مامانی ) سیدن و همه می آن خونشون عید دیدنی خانمها هم میان که ما ها رو که دخترهای آقاجونیم و سیدیم  ببینند   ما هم به خاطر این روز بهشون شوکولاتو پول عیدی میدیم و با میوه و شیرینی ازشون پذیرایی میکنیم البته صبح اول رفتیم عید دیدنی مامان جون و باباجون چون مامان جونم سیده بعد رفتیم خونه آقاجون یه سر و بعد خونه ی فامیلا هم یک ساعتی رفتیم و دوباره اومدیم خونه ی آقاجون شما هم هر جا میرفتیم از ذوق که این همه شوکولات بهت میدن نمی دونستی چه کار کنی خونه ی آقاجونم از مهمونها که پذیرایی میکردیم باید عیدی شونو سریع میذاشتن تو کیفشون وگرنه تو برشون میداشتی هرچی هم بهت عیدی میدادیم فایده نداشت مال اونا رو میخواستی کلی هم نارنگی و خیاره گاز زده ی موش موشی به جا گذاشتی موقع ناهارم لیوان آبت که تقریبا دو سه قاشق آب توش بود رو ریختی تو بشقاب من اصلا نفهمیدم چی خوردم شما هم که خیلی کم غذایی فضولی ات هم گل کرده بود دیگه هیچی نخوردی بعد ناهار اومدیم خونه و شما لالا کردی مرسی که دخمل خوبی بودی هرچند شیطونی کردی و کمی غرغر و گریه ولی نی نی هستی دیگه باید نی نی ای باشی خوب