شعر های پاییزی برای دختر نازم
دختر نازم خیلی دوست دارم دومین پاییز با حضور تو میدونی پاییز فصل عشق من و باباییه ما توی این فصل با هم عقد کردیم
از تو کتاب فصلها پاییز خانوم بیدار شد
چارقدشو سرش کردمشغول کار و بار شد
دوید میون باغو گرما رو جابه جا کرد
باد سرد شیطونو راهی کوچه ها کرد
با دستای جادوییش درختارو جادو کرد
همه برگهای باغو با حوصله جارو کرد
کلاغارو خبرکرد قارو قار و قار بخونن
اومدن سرمارو همه دیگه بدونن
ابرا رو زود فرستاد تا که بباره بارون
اونوقت صدای پاییز پیچید تو گوش ناودون
وقتی میاد فصل خزون
ابرها میان توآسمون
بارون می باره ,
بارون می باره
وقتی که بارون می باره
هرکی پا بیرون می زاره
یه چتری داره ,
یه چتری داره
وقتی که بارون بند میاد
ابرها می شن سوار باد
می رن دوباره , می رن دوباره
خورشید خانم پیدا میشه
لباش به خنده وا میشه
صفا میاره صفا میاره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی