نازنین زهرا فرشته مامان و بابا
سلام دخترم فرشته مهربونم قربونت برم مامانی بعد کلی شیطونی خوابیدی فدات بشم الهی امروز صبحونه بهت چی پف با شیر دادم و خوشت اومد گفتم از فردا برات غلات صبحونه بگیرم آخه فرنی دو روز پیشت رو لب نزدی دیروزم تخم بلدرچین به این کوچولویی رو نصفش رو خوردی نون و شیرم نمیخوری گفتم تنوع باشه ناهارم نخوردی و بعد کلی آتیش سوزوندن لالا کردی بابایی هم لالا شده ما هم در تعطیلاتیم ولی هیچ فرقی با بقیه روزها ندااره بجز شبها که یه گشتی میریم میزنیم خوب دیگه چاره چیه هم هوا گرمه هم جایی برا رفتن نداریم هم ماشین مال خودمون نیست هم هزارتا هم دیگه که نمیخوام بگم خوب گلم واسه تو و بابایی که بد نشد همش پیش همید و دیگه بابایی تهنایی نمیره سرکار تو غصه بخوری خدایا دلم بدجوری هوای مشهد کرده انشالله بزودی زود بریم الانم آقاجون اینا مشهدن ایشالله کلی بهشون خوش بگذره امروزم باهاشون تلفنی صحبت کردم خوب بوده تا حالا و راضین الحمدلله ایشالله قسمت ماهم بشه البته خودمو میگم اینقدر بد و گناه کارم که امام رضا میلی برای دیدنم نداره ولی دله دیگه حالیش نمیشه بگذریم
دختر گلم فدات بشم الهی امرور صبح باهم رفتیم به کبوترهاو مرغ عشق های دایی و خاله آب و دونه دادیم به گلدونها آب دادیم و اومدیم خونه قربونت بشم چقدر به پرنده ها علاقه داری هی با دست اشاره میکنی بیان پیشت قربونت بشم فدات بشم
امروز تا من ناهار آماده کنم روی پای بابایی پای کامپوتر نشسته بودی که بابا گفت نرجس تورو خدا بیا اینو ببین اومدم دیدم این عکس موش موشکیت رو گذاشتم پس زمینه ویندوز بزور میخوای بگیریش و باهش بازی کنی و از ال سی دی بیاریش بیرون قربونت برم
راستی گوشی همراهمم پیدا کردم امروز بابا بعد ناهار گشت و گشت دید زیر چوب لباسی انداختیش قربنت برم انشالله تا شب بهمون خیلی خوش بگذره و بابایی ببرتمون ددر