نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

مامان شدن خیلییییییییییییی سخته !!!

1390/4/3 7:58
نویسنده : مامانی
583 بازدید
اشتراک گذاری

 

http://c.universalscraps.com/files/en/dividers/divider_182.gif

http://c.universalscraps.com/files/en/doll/doll_098.gif

http://dl10.glitter-graphics.net/pub/679/679760ps8kxvogq5.gifhttp://dl10.glitter-graphics.net/pub/679/679760ps8kxvogq5.gif

 

سلامhttp://c.universalscraps.com/files/en/hello.and.hi/hello_065.gif یکی یدونه http://c.universalscraps.com/files/en/doll/doll_109.gifقربون نفسات برم امروز منو کشتیhttp://www.pic4ever.com/images/stretcher.gif به قول بابایی اشکمو درآوردیhttp://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/large_mix/default/crying2.gif نمیدونی چه کردی با من کمرم درد میکنه خستم خوابمم میاد خوب بگو مامان دیوونه برو بخواب چرا اومدی دنبال اینترنت چه کنم مامانی معتاد اینترنتم و وب گردی میدونی شاید تا الان 5 یا 6 تا وبلاگ برا خودم درست کردم و خودمو اسیر کردم

 

  http://www.silvitablanco.com.ar/ozono/b260911_05n.gif    خوب شیطون بلا یکم مینوسم برات بعد میام پیشت بخوابم   http://www.silvitablanco.com.ar/ozono/b260911_05n.gif

 http://www.silvitablanco.com.ar/ozono/c_t_000002.gif

جگر گوشه مامان امروز 6:30 صبح بابایی از سر کار اومد و شما طبق معمول دمر خوابیده بودی دیدم یه دستت مونده زیرت گفتم گناه داری بلندت کردم صاف بخوابی که بیدار شدی و چشماتو مالیدی دوباره بخوابی و یهو دیدی بابایی بالا سرته با لبخند قشنگت به بابایی سلام کردی و صبح بخیر گفتی http://media.superpimper.com/graphics/Good_Morning/good-morning-161.gifدیگه مگه میشد پدر و دختر رو از هم جدا کنیhttp://c.universalscraps.com/files/en/love/love_230.jpg منم کورمال کورمال رفتم تو آشپزخونه صبحونه آماده کنم و شما دو عاشق تازه بهم رسیده رو تنها گذاشتم.http://c.universalscraps.com/files/en/love/love_011.gif

( شیطونها چقدر همدیگه رو بوس کردیدhttp://kay.smiley.free.fr/images/193.gif حسودیم شد مثل اینکه بابایی اول مال من بوده ها http://www.messengerfreak.com/emoticons/love/love_emoticon_messengerfreak%20(28).gif)بعد صبحونه خوردیدم و شما تا 8:30 دقیقه بیدار(خوب باباجون رفت سیگار بکشه و طبق معمول لطف کرد شما رو از خواب بیدار کرد الان هم دارم گهوارتو تکون میدمhttp://kay.smiley.free.fr/images/682.gif هم مینویسم )خوب کجا بودیم آهان تا 8:30 بیدار بودی و بعد خوابیدی از ساعت 10 بیدارشدی و صبحونه خوردی و یه آقاهایی اومدن کنتور آب رو عوض کردند و شما یه سره غرغر میکردی و گاهی گریه http://www.smileycodes.info/emo/hellokitty/18.gifسوزناک http://www.freesmileys.org/emoticons/emoticon-char-016.gif تو روروئک نمیرفتی با اسباب بازیهات بازی نمیکردیhttp://www.smileycodes.info/emo/hellokitty/25.gif http://www.smileycodes.info/emo/hellokitty/2.gifبا کتاب داستانات هم مشغول نمیشدی جونم برات بگه بابایی که به خاطر کنتر بیدار شده بود هنوز خوابش مییومد منم میخواستم ناهار درست کنمhttp://gifs.toutimages.com/images/perso_smiley/smiley_09/smiley_1040.gif و اشپزخونه رو جمع و جور کنم http://gifs.toutimages.com/images/alimentation/services/service_006.gifدیگه هول هولی ناهار درست کردمhttp://gifs.toutimages.com/images/alimentation/services/service_014.gif و برا اینکه بابایی بتونه بخوابه استخرت رو بردم تو حمام و آبش کردم تا بازی کنی http://kay.smiley.free.fr/images/6593.gifنیم ساعت (دستم افتاد بالاخره خوابیدی مامانیhttp://lilypie.com/rc/img/select_angels.jpg ) بازی کردیhttp://www.kolobok.us/smiles/artists/connie/connie_36.gif و شروع کردی غر زدن میدونی مامانی چون همیشه خوش اخلاق و خنده رویی تا یکمی غرغر میکنه مامانی بد عادت شده اذیت میشه خلاصه همش آویزیون من بودی حدود دو ساعت آب بازی کردیم و اومدیم بیرون ساعت 4 بود منم از گرسنگی حالم داشت بد میشد یکم غذا کشیدم با هم بخوریم شیطون بلا سوپ خودت رو خوردی تا من اومدم غذا بخورم پریدی تو غذامو نمیذاشتی (ترسیدی با باباهم غذا بخورم دوبار بشه حسود خانم )خلاصه غذا رو برگردوندم تو قابلمه و بابایی هم حدود های 5:20 بیدار شد و تا یک ربع به شش ناهار خوردیم بعد رفتیم خرید ماهیانه که مامان جونوhttp://www.millan.net/minimations/smileys/veiledsmile2.gif هم تا خونه عمه سمیرا http://www.pic4ever.com/images/hippie4.gifرسوندیم http://kay.smiley.free.fr/images/6556.gif

http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/01/image/62.gif

رفتیم فروشگاه شما یکمی تو سبد نشستیhttp://gifs.toutimages.com/images/perso_smiley/smiley_11/smiley_1168.gif و بعد میخواستی بری بغل بابایی و مامان مجبور بود سبدم هل بدهhttp://gifs.toutimages.com/images/perso_smiley/smiley_11/smiley_1168.gif دنبال مواد مورد نیازم بگرده بابایی هم جایزه اینکه مامانی رو کشتی و میتونه یه خانم جدید برا خودش بخره دو تا توتک کیفی  دخملونه برات خرید با انواع مختلف بیسکوییت باغ وحشی که نی نی گلمون بتونه با دستهلی ناز کوچیکش بذاره تو دهنش  و خودش بخوره و بعد اومدیم خونه تو ماشین http://s18.rimg.info/43a8e9b91890514c827826ae7b327b47.gifتوتکاتو باز کردم که تو هرکدوم یه تل یه گیره سر یه شکل حیوانات و یه دراژه بود راستی بابایی برا مامانی آبنیات قیچی های خوش مزه با آدامس میوه ای خردید (آخه دید من هنوز زندم و تو نتونستی کامل منو بکوشی گفت گناه دارم !!!)خلاصه اومدیم خونه و بابایی هم یکمی پیشمون  بود و بعد به دستور مامانی رفت رانی خرید و خوردیم و بعد شما رو نگه داشت من آب یخ درست کردم از صبح تشنم بود آب کلمنم گرم شده بود بالاخره من یه لیوان آب خوردم و بعد بابایی رفت سر کار و من و شما رفتیم اتاقت رو مرتب کردیم لباسهاتو چیدیم تو کمدت و حدود 10 :30 خوابیدی خوب بخوابی مامانی روز سختی بود ولی خدا رو شکر دلم نمیخواست حسرت این سختی ها به دلم بمونه خدایا برای این هدیه شیطون شکرت خودت مواظبش باش امروز بعد مدتها یه کم خیلی کم بالا آورد خدایا ایشالله مریض نشده باشه آخه من میمیرم اگه دخترم درد بکشه خدایا اگر خدایی نکرده میخواد مریض بشه تو رو به هرکی دوست داری قسمت میدم مریضی شو به من بدی تو رو خدا دخترم مریض نشه خدا جون خودت مواظب گلم باش ممنون خدای خوب و مهربونم

فعلا خدا نگهدار http://flowers.hunternet.com.tw/images/smilies/f58.gif

 

http://www.silvitablanco.com.ar/ozono/822_S.gif    http://www.silvitablanco.com.ar/ozono/019.gifhttp://www.silvitablanco.com.ar/ozono/822_S.gif

 

http://c.universalscraps.com/files/en/dividers/divider_154.gif

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

shima
3 تیر 90 0:02
عزیزم چه قدر شیطونیاش نازه چقدر دلم یهو خواست نی نی منم انقدر شیطون باشه ایشالله نی نیتونم مریض نمیشه و خوب میشهخدا براتون حفظش کنه این فرشته کوچولوه نازو


سلام گلم حالت خوبه نی نی گلت خوبه ؟ عزیزم بزار بدنیا بیاد دلت میخواد اصلا شیطونی بلد نباشه و یه گوشه بشینه با اسباب بازیهاش بازی کنه باور نمیکنی چقدر سخته کنار اومدن با شیطونیهای نازنین زهرا