نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

برای دخترم

    وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز. و دویدن که آموختی، پرواز را. راه رفتن بیاموز زیرا راههایی که می روی جزئی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند. دویدن بیاموز چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زود باشی دیر. و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی... دویدن بیاموز زیرا چه بهتر که از خودت تا خدا بدوی. و پرواز را یادبگیر زیرا باید روزی از خودت تا خدا پر بزنی.   وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز. و دویدن که آموختی ، پرواز را. راه رفتن بیاموز، زیرا راه هایی که می روی جزیی از تو می شود ...
30 خرداد 1396

نوروز 94

                                    نسبت به قبل کمتر میام وبت دختر گلم ولی این به معنی کم بودن خاطرات و لحظه های شیرینت برام نیست یک سال دیگه و یک بهار دیگه با شما عزیزترین هام و باز طبق هر سال سفر دزفول تا عید نریم دزفول سالمون انگار شروع نمیشه ...
4 شهريور 1394

دخملی ها به روایت تصویر

دخملی ها به روایت تصویر در حال میوه شستنو به قول خودت کمک کردن به من اینجا بی اجازه آرایش کرده بودید و اومدم مثلا دعواتون کنم که این شکلی شدین و جرات دعوا کردنتون رو پیدا نکردم چهارشنبه شب یهویی من و بابا تصمیم گرفتیم بریم بیرون و دور دور که اخر شب بابایی آوردمون کوه خضر  شب قبلش توی فیلم مورد علاقه هر دو مون (فرزندان آفتاب ) یکی از شخصیت ها به اسم یاسر شهید شد و خیلی ناراحت شدی و غصه خوردی و در موردش سوال کردی اون شب که اومدیم کوه خضر و رفتیم سر مزار شهدای گمنام پرسیدی این سنگها چیه وقتی برات گفتم با خوشحالی گفتی پس اومدیم...
18 بهمن 1393

چنـــــدتا عکس از نازنـــــین زهرا

روز اربعین رفتیم جمکران و بعد بابایی بردمون پارک توی قم یه شهرکیه تقریبا بیرون از شهر چون خیلی خلوته ما همیشه میریم پارک اونجا       رنگین کمان     اینجام همون پارک پردیسان و دختری ک حس عکس نداره !     ...
4 دی 1393

عاشقــــــــــ نازنینم ــــــــــــتم

سلام گل مامان بالاخره وقت کردم چنتا عکس برات بزارم عشقم     عکس بالایی برای اردیبهشته  که میخاستم زبان ثبت نامت کنم و پایینی برای آذر ماشالله چقدر بزرگ شدی تو این چند ماه گل مامان     عاشقتـــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــم   یه روز خوب که رفتیم پارک و کلی خوراکی خوردی و بعد کلاس زبان       عاشق مداد بازی هستی مدادهارو رنگهای صورتی و بنفش و قرمز و نارنجیش رو جدا کردی میگی من فقط دخترونه هاشو دوس دارم فدای تو و دخترونه هات         تولد حضرت معصو...
17 آذر 1393

عید 93

سلام  نازنین زهرای خودم سال نو با تاخیر به همه دوستامون مبارک انشالله ک سال خوبی باشه برای همه مرسی از پیامهای تبریکتون ببخشید ک نتونستم جواب بدم نازنین زهرای من امسال اولین سالی بود ک مفهوم عید رو درک میکرد و کلی منتظر عید بود و یه سفره هفت سین کوچولو برامون آماده کرد هفته اول عید که قم بودیم و به دید و بازدید گذشت و شمام کلی کارتون هایویا رو دیدی و از همه مهمتر عمه سعیده و امیر عباس پیشمون بودن ک همش میرفتی پیشش و بازی میکردی باهاش خلاصه هفته دوم تصمیم گرفتیم بریم دزفول انگار عید اگه نریم دزفول عید نیست خلاصه عصر جمعه یکدفعه من و بابایی تصمیم گرفتیم شنبه با عمه ها و مامان جون و باباجون بریم دزفول و شما با شوق و ذوق فراوون ...
19 فروردين 1393