نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

مامان بابا ببل

1390/12/1 15:40
نویسنده : مامانی
693 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنین زهرا جونم الان لالایی و ساعت چهار چهارو نیم باید بریم آمپول بزنیم دیروز دو فنری با هم رفتیم کلی هم خوش گذشت زودی آمپولت رو زدم بعد با هم رفتیم چندتا مغازه لباس فروشی و یکی دو تا پاساژ رو دید زدیم تو یکی هم از این فیلهای به قول خودت تاب تاب عباسی بود سوارت کردم میخواستم بیشتر بیرون باشیم ولی باد زیادی میوزید منم ترسیدم سرما خوردگیت بدتر بشه برای همین اومدیم خونه سوپ خوردی و یکم با هم توی اتاقت بازی کردیم منم شام اسنک مرغ درست کردم شما هم هی میومدی میگفتی نان بعد بهت میدادم لهشون میکردی رو فرش و منم باید میاومدم نپتون میکشیدم خلاصه شبم ددی اومد و شام خوردیم شما هم حدودهای یک خوابیدی صبحم 5 بیدار شدی شربت ات رو دادم خوردی تا یک ربع به هفت بعد لالا کردی قربونت بشم امروزم میخوام ببرمت سوار فیل بکنمت بریم ددر اتوبوس سواری قربونت برم وقتی آمپول میزدی میگفتی مامان بابا ببل بابا مامان ببل قربونت بشم دو تا دیگه مونده بعد دیگه تمومه

 

خیلی دوست دارم عسلک

 

1

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

sanam
2 اسفند 90 10:13
خوش بگذره
مامان بابا ببل یعنی چی؟ من متوجه نشدم


یعنی مامان بابا بغلم کنید