عاشقتم عاشق عاشق عاشق عاشق عاشقتم عاشق خنده ها و اداهاتم
چند روز پیش که قرار بود دوستهای مامانی بیان خونمون مامانی داشت تند تند دیوارهارو تمیز میکرد منم اومدم ازش یک دستمال گرفتم تند تند دیوارهارو تمیز کنم مامانی رفت تو آشپزخونه از دور دید من چقدر تند تند و بی وقفه دارم به دیوار دستمال میکشم بعد که اومد دید من دارم نقاشی میکشم اونم با نیش بازم کلی بوسم کرد و بخلم کرد و منم براش ژست گرفتم اونم ازم عکس گرفت
وایییییییییییی وایییییییییییی که چقدر عاشق این عکستم فندق مامان
قربون دندونهای خرگوشیت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی