دخمل شوکولاتی ما
سلام دختر مامانی قربون چشمات برم الهی نفس مامانی امروز صبح مماقت گرفته بود و بد نفس میکشیدی منم قراره دستگاه بخورو برات بذارم الانم لالایی قربونت برم
دیشب نماز میخوندم اومدی پیشم وایستادی ابابر میگی و وایستاده میخوایی سجده بری و کلی شیرین کاری کردی قربونت بشم الهی بابایی هم ازت فیلم گرفته بعدا برات میذارم تو وبلاگت
یه چیزی که نگرانم کرده علاقه ی شدیدت به کاکائو هست نمی دونم برات خوبه یا نه خاله فاطمه چند وقت پیش میگفت مانع رشد بچه ها میشه من بعد اینکه غذاتو خوردی بهت میدم آخه از چیپس و پفک سالم تره نمی دونم چه جوری به میوه ها علاقه مندت کنم موز رو تا حدودی دوست داری سیبم یه وقتهایی میخوری نارنگی و پرتغالم فقط میچلونی خیارم تندی یا میندازی زمین یا میدی دست بابایی آناناسم یه بار خوب خوردی ولی کمپوتش بود نمی دونم سوپ رو دوست داری و میخوری دیگه تخم مرغم نمی خوری نون و پنیرم میلت بکشه میخوری غذا خوردنت خیلی اذیتم میکنه البته همه ی نی نی ها همین جورن ایشالله زودی بزرگ بشی گلم بهم بگی چی دوست داری برات درست کنم
امان از بره ناقلا بابایی دید کارتونش رو خیلی دوست داری برات عروسکش رو خرید قد خودته مامان جونم تولدت یه پلنگ صورتی قد خودت خرید حالا هرجا میری هر کار میکنی موقع خواب کارتون دیدن شیر خوردن غذا همش این دوتا رو میکشیس میاری دنبالت همشم انگشت کوچولوت به تلویزیون اتقت اشاره میکنه که برات بره ناقلا بذاریم یه دستگاه دی وی دی با تلویزیون برات گذاشتیم رو کمدت همش به قول ماshaun the sheep ببینی قربونت بشم الهی