نمی دونم چرا متنش نیومده بود حالا دوباره برات مینویسم روز عاشورا با بابایی شربت نذری برده بودیم توی خیابون شتر دیدی که میگفتی زرافه اند و کلی ذوق کردی برگشتنی هم اسب دیدی و کلی خوشحال شدی اومدیم خونه از در که اومدیم داخل میگی : مامان مرسی خوش گذشت منو بردی باغ وحش !!! کلا الان عاشق حیوانات و رنگها هستی توی حیوانات شیر (که بهش میگی ماره شیره ) گور خر , زرافه و اسب آبی مورد علاقه ات هستند همه ی حیوانات رو هم کما بیش میشناسی رنگها هم که دیگه همه رو بلدی ولی بازم به صورتی میگی آبی ولی وقتی میگم صورتی کو نشون میدی توی رنگها هم عاشق صورتیییییییی و قرمز و بنفشی از نارنجی و سورمه ای متنفریییییییی هر چی این رنگی باشه میندازی ...