نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

کلاس زبان

1393/3/31 10:08
نویسنده : مامانی
1,025 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گلم

بازم دیر اومدم برات بنویسم

اول از همه اینکه بالاخره همت کردم و ثبت نامت کردم کلاس زبان

قربونت برم با چه ذوق و شوقی رفتی

اول خوب بود با بچه ها نشسته بودی و برام حرف میزدی بعد که مربی ات اومد و من اومدم بیرون از کلاس شروع کردی گریه کردن عزیزم قربون اشکات برم بعد اومدم توی کلاست پیشت با خودم گفتم چون تقریبا یکسال از همه کوچیکتری نمیشینی تو کلاس و ناراحت شدم بعد مربی تون شروع کرد صحبت کردن باهاتون به قول خانمتون نه به گریه اول کلاست نه به بعدش هیچ کسی جواب سوالای مربی رو نمیداد جز شما شعر هم که میخوند همه سایلنت بودن فقط شما  باهاش میخوندی عزیزم  که خانمتون چند بار گفت بچه ها مثل نازنین زهرا جواب بدین و کلی منم کیف کردم

هربارم میریم آخر کلاس خانمت کلی ازت تعریف میکنه و میگه که شما خودت بلد بودی درس اون روز رو

تازه خودشیرین هم هستی کلاس که تموم میشه همه میرن بیرون یا نشستن سرجاشون تا مادرشون بیاد من هربار اومدم شما چسبیده بودی به خانمتون و داشتی براش بلبل زبونی میکردی کیفتم میدی خانمتون برام جمع کنه وسایلت رو

عزیزم ک واقعا شیرینی

یه چیز خنده دار

روز اول استرس گرفته بودی تند تند دستشویی میرفتی شما که میومدی بری دستشویی بچه های دیگم یادشون میافتاد خخخخخخ همه باهم میرفتین و میامدین کلاس تعطیل میشد

 

بیرون هم که میریم تا کسی میگه اسمت چیه میگی نازنین زهرام کلاس زبانم میرم

قربونت بشم نفسم عکس هم بعد برات میزارم الان کابل دوربین پیشم نیست عزیزم

پسندها (2)

نظرات (6)

sanam
9 تیر 93 0:19
سلام دوست گلم خوبی؟ ماشالله کلاس زبان هم میری ان شالله همیشه شاهد پیشرفت شما و ابجی نازت باشیم دوست بی وفا تا من نیام وبلاگت شما خبری از ما نمیگیری؟یا شایدم ما رو به دوستی قبول نداری وب قشنگت قشنگتر شده ماه رمضان جدید برات پر از روزی و خیر و برکت باشه راستی امسال هم طرح دعای دسته جمعی رو داریم اگه موافقی یا علی
بابا و مامان
18 تیر 93 13:38
مامان یگانه
29 تیر 93 16:56
آفرین به این دختر معلومه که درس خوان میشه
بابا و مامان
2 مرداد 93 12:14
فدای دختری ناز و ابجی خوشگلش
OpUmgH5IIlNNuJcCx3TTZ8GDZA0PFPZa1FP8DkSEWus.
6 مرداد 93 16:39
خدا تنها روزنه ی امیدی است که هیچگاه بسته نمی شود... تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد... با پای شکسته هم می توان سراغش رفت... تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر می خرد... تنها کسی است که وقتی همه رفتند، می ماند... وقتی همه پشت کردند، آغوش می گشاید... وقتی همه تنهایت گذاشتند ، محرمت می شود... و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد، نه با تنبیه کردن. طاعات و عباداتتان مقبول حق... عیدتان مبارک التماس دعا راستی لپ نازنین جونم و یاسمین جونم رو هم از راه دور میبوسم
sanam
6 مرداد 93 16:46
خدا تنها روزنه ی امیدی است که هیچگاه بسته نمی شود... تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد... با پای شکسته هم می توان سراغش رفت... تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر می خرد... تنها کسی است که وقتی همه رفتند، می ماند... وقتی همه پشت کردند، آغوش می گشاید... وقتی همه تنهایت گذاشتند ، محرمت می شود... و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد، نه با تنبیه کردن. طاعات و عباداتتان مقبول حق... عیدتان مبارک التماس دعا صورت نازنین حونم و یاسمین جونم هم میبوسم فدای تو صنم جان