دخملیا
سلام عسلم
دختر گلم این چند روز حسابی مشغول شما دوتا بودم یه وقتایی واقعا کم میارم در مقابلتون
یکم هرد مریض بودین و بابا هم شبا نبود خیلی بهونه میگرفتین منم هر کار میکردم گریه تو مخصوصا بند نمیومد منم آهنگ هایی که باباجون براتون دانلود کرده بود رو میزاشتم با تبلتت و شما هم میگفتی با هر آهنگ یه بازی کنیم
دو سه تا شعرها رو هم حفظ کردی
مثلا با شعر آقا خرگوشه گرگم به هوا میکردیم و کلی کیف میکردی البته تمام مدت رو تخت ات بودی و پایین یا به قول خودت پایون نمیومدی نخورمت
دیروزم خیلی بهونه بیرون رفتن رو میگرفتی اونم ساعت دو ظهر توی اوج گرما منم یهویی جو گرفتم و وسایل بادی اتون رو بعد دو سه سال رو کردم و شکر خدا چن ساعتی مشغول شدین باباجونم بنده خدا همه رو با نفسش باد کرد من یه اسکوتر رو باد کردم از حال رفتم دادم بهت استخرت و صندلیت رو بدی باباجون با تلمبه ماشینش باد کنه که دیدم همه رو خودش باد کرده بود دمت گرم باباجون
شب هم جفتتون برای مامانی ظرف شستین البته اشپزخونه رو هم باش شستین